loading...

آئین مستان

متن سینه زنی زمینه صبح تاسوعا,سینه زنی زمینه صبح تاسوعا,صبح تاسوعا,متن مداحی صبح تاسوعا,مداحی صبح تاسوعا,متن سینه زنی زمینه شب تاسوعا,سینه زنی زمینه شب تاسوعا,

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1746 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3819 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 346 زمان : نظرات (0)

علی یا ایها الارباب غلامه حلقه در گوشم
که فردای قیامت هم علمدارم سر دوشم
علی یا ایها الساقی یل ام البنین عباس
ابالفضل علمداری همیشه پرچمت بالاس
ا
ی خامس آل عبا ای ساکن کرب و بلا
هستی کریم ابن کریم مثل امام مجتبی
چه خورشید و چه مهتابی

 چه ارباب و چه اصحابی
حسین جانم حسین جانم...............
تو سلطان سلاطینی تویی که جان و جانانی
خلاصه میشود آقا در عشق تو مسلمانی
عجب حلوا قندی تو امیر بی گزندی تو
عجب ماه بلندی تو که گردون را بگردانی
ای سایه ی روی سرم دلتنگم دلتنگ حرم
دوست دارم دوست دارم تو رو بیشتر از پدر مادرم
با این اشک و با این روضه

 خدا ما رو بیامرزه
حسین جانم حسین جانم...............

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 745 زمان : نظرات (0)

وصفِ تو ای روح وفا کار من و ما نیست

 یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُّهدا کافیست

‌معنای ایثار، اباالفضل اباالفضل

تویی علمدار، اباالفضل اباالفضل

بر لبت اِنّی اُحامی اَبداً عَن دینی است، یا اباالفضل

 دست ردّت بر امان‌نامه عَدویَت را شکست، یا اباالفضل

نافِذُ البصیره‌ای ، ای عمود لشکر

لا تُطِعِ الکافرین ، ذکر تو تا آخر

‌معنای ایثار، اباالفضل اباالفضل

تویی علمدار، اباالفضل اباالفضل

 هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة وقتی که شعار ماست

در راه عزّت جان سپردن افتخار ماست

كِرامَتُنَا الشَّهادة شهادة

و لا أَرَیَ الْمَوْتَ إِلَّا السَّعَادَة  

با تو برپا مکتب حق تا به روز محشر است، یَابنَ زهرا

با تو زنده امرِبه‌معروف و نهی‌از‌منکر است، یَابنَ زهرا

روی نی قاری شدی ، تا بمانَد قرآن

 تشنه ‌لب جان دادی و دین شده جاویدان

‌معنای ایثار، اباالفضل اباالفضل

تویی علمدار، اباالفضل اباالفضل 

 سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا که میخوانم

چشم‌ انتظار وارث خون شهیدانم

یا حُجَةَ الله یامهدی یامهدی

 بَقیَة الله یامهدی یامهدی

ای پناه مردم غم‌دیده‌ی دنیا بیا، یَابنَ زهرا

وارث عدل علی و رحمت طاها بیا، یَابنَ زهرا

نور حق در کائنات ، با تو گردد کامل

 ذکر ما ‘جَاءَ الْحَقُّ  وَ زَهَقَ الْبَاطِل  

یا حُجَةَ الله یامهدی یامهدی

 بَقیَة الله یامهدی یامهدی

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 669 زمان : نظرات (0)

شرم و خجالت رو ببین میون چشمای ترم
شرمنده ام آخه نشد آب برسونم به حرم
آرزوهام و کرد سراب
تیری که خورد به مشک آب
تویی مولا و منم تا جونی به تن دارم نوکرت هستم
منو خیمه برنگردون شرمندۀ روی دخترت هستم
چجوری زنده باشم
بیهوده بود تلاشم
اینقده زخمی هستم
نمی تونم که از جا پاشم
((یاسیدی یا مولا
حسین عزیز زهرا))
تیره شده آسمون از اشک چشات گریه نکن
قلب منو می سوزونه بغض صدات گریه نکن
زودتر برو خیمه داداش
برو به فکر من نباش
سر و دست و چشم من قربون تو و اشک و قلب صد پارَت
پاشو که دشمن هجوم بُرده سمت خیمه ها واسۀ غارت
اینا حیا ندارن
ترس از خدا ندارن
اینا توجّهی به
گریه ی بچه ها ندارن
((یاسیدی یا مولا
حسین عزیز زهرا))

رفتی حرم به خواهرت بگو حلالم بکنه
از طرفم به دخترت بگو حلالم بکنه
بگو به حضرت رباب
نشد براش بیارم آب

خدا رو شکر که ندارم چشم دخترت رو تنها نمی بینم

میون نامحرم و داداش خواهرت رو تنها نمی بینم

میون بازار شهر شام......

نمی بینم اسیرن میون مردها گیرن

تو شهر شام تو بازار تو مجلس حرام میمیرن

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1620 زمان : نظرات (0)

ای ساقی لب تشنگان، ای جان جانانم، سقای طفلانم
داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم، سقای طفلانم
من بی‌برادر چون کنم با این سپاه دون، در دامن هامون
بینم تو را در ابر خون، ای ماه تابانم، سقای طفلانم
ای ساقی لب تشنگان، ای جان جانانم، سقای طفلانم
خواهم برم در خیمه‌گه، ای گل تن پاکت، پیکر صدچاکت
ممکن نباشد یا اخا، محزون و نالانم، سقای طفلانم
برخیز و ای جان برادر کن علمداری، بنما مرا یاری
بی تو غریب و بی‌معین در این بیابانم، سقای طفلانم
ای ساقی لب تشنگان، ای جان جانانم، سقای طفلانم
بی تو یقین دارم که فردا زینب نالان، بر ناقه‌ی عریان
گردد سوار از راه کینه با یتیمانم، سقای طفلانم

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1552 زمان : نظرات (0)

آمدم آب به خیمه برسانم که نشد

چه قدر غصه و غم خوردم از این غم که نشد

تیرِ نامرد اگر مانع مشکم میشد

میشد این آب شود چشمۀ زمزم که نشد

سعی کردم که نیفتم زِ رویِ اسب ولی

ضربِ آنقدر شتابان زد و محکم که نشد

بگو از من به رقیه که حلالم بکند

به خدا بعضی ها تو جمع ما هستن ، بعضی هایِ دیگه یه حساب دیگه روشون میکنن .. مثلاً میگن فلانی دیگه ردخور نداره کارُ بسپار بهش برو ، تا آخرش انجام میده. بچه ها هم همچین که مشکُ آوردن گفتن برید دیگه بخابید .. عباس با آب برمیگرده .. همینطور که زمین افتاده بود گفت حسین جان میشه بی ادبی کنم. گفت چیه عزیز دلم داداشم، گفت تا حالا یاد داری ازت چیزی خواسته باشم؟ نه عباسم ؛ ولی حالا ازت یه خواهش دارم . چیه عزیزِ دلم؟ داداش یه قولی بهم بده . حسین جان بدنمُ از اینجا تکون نده .. من نمیتونم تو چشمایِ بچه هات نگاه کنم ...

رد خون دستِ ساقی هنوزم رو لبه مشکه

گریه هایِ مشک پاره شبیه بارونِ اشکه

شونۀ زخمیِ نخلی شده تکیه گاه سقا

سویِ خیمۀ ربابه آخرین نگاه سقا

جایِ بوسۀ علی رو همۀ تیرا شمردن

آبرویِ پهلونُ کنار علقمه بردن ..

حسین داره برمیگرده ، اما چجوری ؟ پیاده، سواره اسبم نیست. افسار اسبُ گرفته .. خمیده خمیده  داره میاد .. این عمی العباس ؟.. یهو دیدن حسین بغضش ترکید .. خیمۀ عباسُ عمودشُ کشید .. این خیمه نشست .. بچه ها برید آمادۀ اسیری بشید .. ای حسین ..

هر چقدر که دوست داری اربعین تو مسیرِ نجف تا کربلا قدم بزنی ، با همۀ وجودتِ شب تاسوعا رو گریه کردی. ان شالله اربعین پایِ پیاده از نجف تا کربلا هر قدمی که برمیداری یه حسین میگی .. شبِ عباسِ .. کسی هست بی حاجت اومده باشه؟..

هرکی گرفتاری داره ذکر اباالفضل میگیره ..

امشب امتحان کن یه یا اباالفضل بگو حاجتت رو مدنظر بیار ، دستت رو بیار بالا با همۀ وجودت ناله بزن یا اباالفضل ...

جگرگوشه من ، دوست دارم عباس

یه چند تا سفارش ، واسه ت دارم عباس

غلامِ حسینی ، یدت باشه مادر

مبادا یه بارم بگی بهش برادر ..

*امشب شب آروم گریه کردن نیستا ، امشب ارمنی هام داد میزنن ..*

نزار غم بشینه ، به احساسِ زینب

تو باید که باشی سپر واسه زینب

باید که همیشه بمونی باهاشون

یادت باشه که قول دادی به باباشون

*یادته که علی صدات کرد، گفت همه بچه ها برن بیرون ، عباس تو وایسا کارت دارم .. زینبم توام بیا .. عباسم پسرم عزیزِ دلم*

عباس آرامش حسینم

سردار ارتش حسینم

نگذار تنها بشه حسینم

بهت قول میدم که ، دلی غم نبینه

قدِ زینبت رو نامحرم نبینه

نزارم مسیرش ، بیفته به بازار

نزارم بشه باز ، غمِ کوچه تکرار

تا من زنده باشم ، دلی خون نمیشه

گلِ باغ زهرا ، پریشون نمیشه

رقیه چشاش خیسِ بارون نمیشه

علی اصغرت جان و بی جون نمیشه

مادر ، سنگِ تموم میزارم

حتی ، وقتی که دست ندارم ..

مشک و با دندونم میارم ..

ای حسین.....

*خیلی ها امشب ، با یه حاجت هایی اومدن .. خیلی از شعرا تکراریه ، اما شب تاسوعا که میشه تکراری نیست. باید خوانده بشه .. باید باهاش اشک ریخته بشه .. بخونید شما هم : ..

سقایِ دشتِ کربلا اباالفضل اباالفضل

دستش شده از تن جدا اباالفضل اباالفضل

اُم البنین در کربلا نبودی ، واویلا واویلا

بر فرق عباست زدن عمودی ، واویلا واویلا

قد حسین بن علی تا شده ، واویلا واویلا

پایِ عدو به خیمه ها وا شده ، واویلا واویلا

بچه های رزمنده هستند من بی ادبی میکنم کربلایِ یک نوشتن رمز عملیاتُ که اعلام کردند «یا اباالفضل العباس ادرکنی» همۀ بچه هایِ رزمنده دیدن این قمقمه ها رو دارن باز میکنن .. آب ها رو رویِ زمین ریختن ..

زشته رمزِ عملیات یا اباالفضل باشه ما آب بخوریم .. میگه وقتی آمدیم نگاه کردیم رو زمین افتاده بودن این لبها خشک بود .. همچین که دست برد زیرِ آب این آب ها رو بلند کرد مقابل صورت فذکر عطش الحسین .. یادِ تشنگیِ بچه هایِ حسین افتاد .. یادش نمیره تو خیمه ها همه این دامن ها رو بالا زده بودن ، این شکم ها رو روی مشک هایِ نمناک گذاشتند .. همه منتظرن عمو آب بیاره .. آبُ رو آب ریخت ، مشکُ پر کرد. سمتِ خیمه ها به تاخت داره میره .. بچه ها صبر کنید عمو داره میرسه .. همینطور از گوشه هایِ چشم یه نگاه به سمت خیمه هایِ حسین ،  رباب صبر کن دارم میرسم .. همچین که داره به تاخت میاد ، یه نفر داد زد اگه یه قطره از این آب ها به خیمه ها برسه ، یه نفر از ما زنده نمی مونیم ..

همه دورشو گرفتن ، (دیگه ساکت نباید باشیا ..) یه نفر پشتِ نخلستان ها کمین کرده .. آروم آروم (همه میترسن ، شیر حیدرِ) آروم آروم پنهان شد ، اومد جلو ، شمشیر و بلند کرد دست راستُ زد ..  وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا یَمینی، اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی .. دست از حسین بر نمیدارم ... اومد جلوتر دیگه دست نداره .. خدا عباسُ کمک کن ، آبرویِ عباس نره .. اومد جلوتر ، یه نفر دیگه شمشیر و بلند کرد دست چپ و انداخت .. این مشک رو به دندان گرفت .. تصور کنید بیچاره میشید .. رو اسب نشسته ، همینطور افسارِ اسبُ با پاها گرفته .. مشکُ هم به دندان ، دیدن نمیتونن کاری بکنن .. اون نانجیب بلند شد گفت من میدونم چطور زمین گیرش کنم .. تیر و کمانُ برداشت .. همچین که این تیر به این مشک خورد ،یه آهی زیرِ لب کشید ..

آه .. مادر جان کجایی ببینی آبرویِ پسرتو بردن

حرم از داغ تو دیگر دل ما سر دارد

هیچ کس نیست که بعد از تو علم بردارد

جبرئیل است که افتاده زمین یا که تویی

چقدر پیکر صد پارۀ تو پر دارد

گر سرت را سر زانو بکشم میریزد

سر تو بس که جراحات مکرر دارد

به که گویم که علمدارِ رشیدم حالا

قامتی با قد یک طفل برابر دارد

*بعضی از حرفها برا عاشورا و تاسوعاست ، تذکرة الخواص آمده ابن جوزی نقل می کند ، میگه همچین که زمین افتاد حرمله یه عده رو جمع کرد ، گفت بیایید بریم دورش .. همه آمدن دورِ این شیرِ حیدر حلقه زدن .. (تصور کن ، یه شهیدی افتاده همه جمع شدن .. همه دارن میزنن .. این عالِم میگه ، این قدر عباسُ با شمشیرُ نیزه زدن دستها که هیچ .. این عالم میگه پاها هم از بدن جدا شد)

علی اکبرُ ابی عبدالله عبا را پهن کرد این بدنُ برگردوند خیمه .. عباس بود کمکِ حسین کنه .. اما دیگه الان نه عبا داره .. نه کسی هست کمک حسین کنه .. تا اومد ، یه نگاه به عباسش کرد ، همینطور متحیر به این بدن داره نگاه میکنه*

یک نفر گفت چرا دست گرفته به کمر

یک نفر گفت حسین داغ برادر دارد

گر تو اگر پا نشوی نوبت گودالِ من است

شمر پیش نظرت دست به خنجر دارد

ولدی گفت به تو مادر من ایوالله

همه دیدن که عباس دو مادر دارد

گفت عباسم ، دیدی مادرمُ ؟ گفت آره برادر دیر رسیدی حسین ..

وقتی رفتی آروم آروم

من شدم غریبُ مظلوم

غم می بارید از سر و روم

وقتی دستاتو بریدن

صدای مادرم اومد

یهو گفت آخ زخم بازوم ..

عباس ،دیدی چطور دست به کمر گرفته بود

عباس ،چادر نخ نماشُ سرگرفته بود

عباس ،دستی نداشتی اشکشُ خوب کنی پاک

عباس ،واسه همین بازوتُ میزدی رو خاک

آره حسین .. دیدم همینطور دست به کمرش گرفته .. هی صدا میزنه: پسرم .. منم میخام ادب کنم نمیتونم از جام پاشم .. ای حسین ..

همچین که اومد کنارِ این بدن (حرفه آخرم باشه)آقاجان من از شما معذرت میخام، نمیخواستم این روضه رو بخونم اما یاد اون داستان افتادم به آن بزرگوار که خواننده بود گفت چرا روضه ما رو نمیخونی؟ آقا اومدبارها خواندن گفت نه اینجوری که من میگم روضه بخون ..

یه نفر که بالا بلندی باشه ،تیر تو چشم رفته .. یه چیزی تو چشمت بره اذیت میشی ،میخای سریع دست بزنی .. این تیرُ بینِ دو زانو قرار داد .. تیرُ از چشم میخاد دربیاره .. کلاه خود از رو سر ، زمین افتاد. اون نانجیب از دور رسید ، عباسی که میگن تویی؟.. گفت آی نامرد ، یه موقعی اومدی عباس دست به بدن نداره(خاک به دهن من اگه شب تاسوعا نبود نمیگفتم اما چون شب تاسوعاست از امام زمانم معذرت میخام) گفت تو دست نداری ، من که دارم .. این عمودُ بلند کرد .. آورد بالا .. حسین از دور ، نزن نامرد .. زینب از دم خیمه ، نزن نامرد .. رقیه داره میگه نزن نامرد .. یهو این نامرد عمود آهنُ زد صداش بلند شد اَخا .. حسین ..

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1089 زمان : نظرات (0)

فرات و که دیدم جلو چشمام

 به یاد غم خیمه افتادم

به یاد چشای پر از اشکِ

رقیه دم خیمه افتادم

به یاد لبای ترک خورده

نگاه رباب و علی اصغر

به یاد گلوی پر از زخم و

گلایی که دارن میشن پرپر

نوشتم رو دل دریا که ارباب من تشنۀ آبه

زدم زانو جلو ابرا که ارباب من تشنۀ آبه

بزن بارون به این صحرا که ارباب من تشنۀ آبه

'"حلالم کن اگه آب به خیمه نرسید'"

نگاه کن چجوری زمین خوردم

 نگاه کن چجوری علم افتاد

نگاه کن حسین جان چه آتیشی

توی دامن این حرم افتاد

حرم بی علمدار اگه باشه

میگن دیگه پشت و پناهش رفت

همه میگن الان حسین تنهاست

آخه تکیه گاه سپاهش رفت

زدم رو به همه دنیا که ارباب من تشنۀ آبه

شدم شرمنده زهرا که ارباب من تشنۀ آبه

به من دیگه نگید سقا که ارباب من تشنۀ آبه

'"حلالم کن اگه آب به خیمه نرسید'"

چقدر آسمونو قسم دادم

بباره روی خشکی لبهات

نشد که نشد قطرۀ آبی

 بیارم برای کبوترهات

چجوری میتونم بیام خیمه

همین جا رها کن ابالفضلو

حلایت از خواهرم میخوام

یه دنیا دعا کن ابالفضلو

ببین چشمام پر از خونه که ارباب من تشنۀ آبه

میخونم باز غریبونه که ارباب من تشنۀ آبه

امید من به بارونه که ارباب من تشنۀ آبه

نوشتم رو دل دریا که ارباب من تشنۀ آبه

زدم زانو جلو ابرا که ارباب من تشنۀ آبه

بزن بارون به این صحرا که ارباب من تشنۀ آبه

'"حلالم کن اگه آب به خیمه نرسید'"

 

تعداد صفحات : 9

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 38
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 635
  • آی پی دیروز : 610
  • بازدید امروز : 3,781
  • باردید دیروز : 4,076
  • گوگل امروز : 40
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 3,781
  • بازدید ماه : 3,781
  • بازدید سال : 1,318,814
  • بازدید کلی : 19,824,642